بیداران

  دادخواهی برای حقیقت و عدالت

بازگشت به صفحه نخست > ادبيات پايداری > کلاغ و گل سرخ

کلاغ و گل سرخ

جمعه 10 ژوئيه 2009

خاطرات زندان مهدی اصلانی

مهتاب مدیون چشم هااست

بهروز شیدا

کلاغ و گل سرخ خاطرات مهدی اصلانی است از زندانهای جمهوری اسلامی در فاصله ی سالهای ١٣٦٣ تا ١٣٦٧؛ از شبِ تازیانه تا سالِ دار؛ از شبِ چشم بند تا دوزخ¬سالِ ١٣٧؛ از طلوعِ زخم تا پاییزِ غروبِ نگاهِ دوست.

کلاغ و گل سرخ قصه ی نامکرری است از گلویی دیگر. قصه ی زندان، همیشه همان است: فریاد از جورِ کلاغ و یادِ بغض سازِ گل سرخ؛ انگار همیشه صدای یاران می خواهد چشم ها را به پردهی نبردِ یاران بخواند.

کلاغ به روایت قصه¬ای از جهان اسطوره¬ها، معلمِ اولِ گورکنی است: قابیل برادر خود، هابیل، را کشته است، اما نمی داند جسد برادر را چه گونه از چشم ها پنهان کند. کلاغی، کلاغِ مرده ای بر منقارش، در کنارِ قابیل می نشیند؛ تا رسمِ دفنِ برادر به او بیاموزد. به روایتِ قصه ی دیگری از جهانِ اسطوره ها، کلاغ همه ی اعضای قبیله ی خویش را به فصل زمستان زیرِ کوهی از بهمن دفن می کند. به این امید که به فصلِ بهار چشم های مرده گان بخورد. کلاغ هم رازِ مرگِ برادر دفن می کند هم چشمِ نعشِ برادر می‌خورد. کلاغ کوری می پراکند.

گل سرخ به روایت قصه ای از جهانِ اسطوره ها نماد عشق است. اولین گل سرخ از خون آدونیس، معشوق آفرودیت، الهه ی زیبایی، می روید. به روایت قصه ی دیگری از جهان اسطوره ها، در جشن هایی که در یونانِ باستان، به افتخار دیونیزوس، خدای شراب، برپا می کنند، گل سرخ به نماد سکوت تبدیل می شود؛ چه می تواند سرمستان را مهارکند تا سخنِ گزاف نگویند. گل سرخ هم از خون عاشقان می روید هم سرمستان را هشدار می دهد که سخن به هنگام بگویند.

کلاغ و گل سرخ ساختِ جهانی حماسی را نمادین می کند: در یک سو چشم کُش ها ایستاده اند؛ در یک سو عاشقانی که راز معشوق در سینه پنهان می کنند. کلاغ و گل سرخ روایتِ چشمی است که از منقارِ کلاغ ها گریخته است تا رازِ سکوتِ عاشقان بگوید. کلاغ و گل سرخ همان حماسه را از گلویی دیگر نامکرر می کند. خاطرات مهدی اصلانی همان را جور دیگری نامکرر می کند.

روایتی از کوچه ها، جای شعرها، کوچکی ها، پهلوانی ها، باخت ها، بخت ها، راست ها، خطاها، ناممکن ها، ناتوانی ها، باران ها، سازها، باغِ چشم ها.

خاطراتِ مهدی اصلانی همان را بر دیوارِ زندانِ دیگری نا‌مکرر می‌کند:

دمی هم آسمانِ شبِ مرا تماشا کن!

مهتاب مدیونِ چشم‌ها است

انتشارات مجله آرش منتشر کرد

پخش سراسری: کتاب فروغ کُلن. آلمان

9235707- 221-49 +