بیداران

  دادخواهی برای حقیقت و عدالت

بازگشت به صفحه نخست > حافظه، تاريخ، فراموشی > کاريکاتور سيزدهم

کاريکاتور سيزدهم

محمد رضا معینی

دو شنبه 27 فوريه 2006

کاريکاتور سيزدهم، تصوير دو سو ی "جهاد صليبي" است. به رنگ چهره ی جهاني جهل و بنيادگرايي، تيره تر از تباهي که با سردترين رنگ ها بر آن گفته های پرنفرت دشمنان آزادی بیان از ملا تا بن لادن های کراواتی، نوشته شده است. با جملاتي پر اما و اگر و زبان بازی تا هيچ نگويند از آنچه که مي خواهند. مشروعه خواهانی که برای "مشروط کردن" آزادی به "مخل بر مبانی..." نبودن، امر بر سانسور دادن، به سکوت وادار کردن و سربریدن دگراندیشان آمده اند.

ازعکس هايي که در اين مدت آذين صفحات مطبوعات جهان بودند، يکي عکس "ملای ايراني" است که از ميله های حافظ در آهني يکي از سفارت های به آتش کشيده شده در تهران، بالا مي کشد. اين تصوير بخشي از کاريکاتور سيزدهم است. که بر بالای آن بايد گفته های مونسف مرزوقي روزنامه نگار تونسي را نوشت "شما ديکتاتورهايي که امروز همه محمد پرست شده ايد در زندانهاي‌تان چند محمد را زنداني کرده ايد، چند محمد را شکنجه و اعدام کرده ايد؟

واقعيت اين است که کاريکاتور سيزدهم وضعيت به وجود آمده، پس از انتشار ١٢ کاريکاتور است ! روزنامه ی مصری الفرج اولين نشريه ای است که کاريکاتورها منتشر مي کند آنهم در ١٧ اکتبر و چند ماه پيش‌از مطبوعات کشورهای اروپايي. در آن زمان هيچ مسلماني "فرياد يا محمدا" سر نداد ! تکرار نکنيم، همه مي دانيم ! چرا چند ماه بعد، از "ام القرای اسلام " و باند های سياه سپاه و بسيج هميشه در صحنه اش ! تا خيابانهای دمشق که هنوز از خون بر زمين ريخته ی "اخوان المسلمين"، شسته نشده است و تا بن لادن های کراوات زده در غرب، نا گاه "همه با هم" به ياد "هتک حرمت" مي افتند. "پرده داران حرمت" که دست های چنان آلوده شان را از خون سربريدن ديگر انديشان، آب هفت دريا نيز نمي شويد ! در اين "ام القراهای" جهل و جنگ و جنايت، زنداني کردن و شکنجه و قتل "مقدس" است و "هتک حرمت" نيست !

کاريکاتور سيزدهم، تصوير دو سو ی "جهاد صليبي" است. به رنگ چهره ی جهاني جهل و بنيادگرايي، تيره تر از تباهي که با سردترين رنگ ها بر آن گفته های پرنفرت دشمنان آزادی بیان از ملا تا بن لادن های کراواتی، نوشته شده است. با جملاتي پر اما و اگر و زبان بازی تا هيچ نگويند از آنچه که مي خواهند. مشروعه خواهانی که برای "مشروط کردن" آزادی به "مخل بر مبانی..." نبودن، امر بر سانسور دادن، به سکوت وادار کردن و سربریدن دگراندیشان آمده اند. نام شب تازه شان "اسلام ستيزی" است ! به خیال آنکه همه فراموش کرده اند " اين واژه اولين بار توسط جمهوری اسلامي و آنهم در تقابل با مبارزه زنان برای احقاق حقوقشان، توسط ملاهای ايران کشف شد و سپس بن لادن های کراواتي چون طارق رمضان آن را بکار بردند" **. تبعيض و نژاد پرستي را "اسلام ستيزی" کرده اند ! فرمولي که از بن لادن و "فعالان فرهنگي- سياسي" ام القرا تا نئوفاشيست ها در غرب بر سر آن "اجماع" دارند! با اين اسم شب هم نژاد پرستي و بيگانه ستيزی در امان مي ماند و هم نابرابری پنهان مي شود! فقط " ملاها" نيستند که نئوفاشيست ها هم در غرب "متحول" شده اند! تا چشم ها به دنبال نمادهای سنتي "موسيليني و هيتلر" است، جانشين های آنها در فرانسه و ايتاليا و اتريش با "اسم دمکرات" ناديده مي مانند، تا اعتراض به تبعيض و نابرابری شهروند، "تلاش پنهان نفوذ اسلام" از اين سوی و "اسلام ستيزی" از آن سوی نام گيرد! آن يکي از "تحولات جهان اسلام" بگويد و اين ديگری به جای پاسخ به عدالت و برابری حقوق شهروندان، مسجد بسازند ! چرا جنبش ها به نام واقعي شان يعني جنبش مدني برای عدالت و آزادی و دمکراسي، برای همگان و بدون حصر و استثنا، طرح شود؟ راست اين است که موازنه ی منفي بديل واقعي ندارد! در چهار گوشه جهان ارابه ارتجاع چهارنعل مي تازد! با اين بار بايد گفت "فاشيست های مسلمان، مسيحي و يهودی جهان " متحد" شويد!" برای به قهقرا بردن، چشم در برابر چشم بستانيد تا جهان کور شود و تا آنجا که ديدگان هيچ نبينند! در برابر تروريسم دولتي اسرائيل نه جنبش ملي و دمکراتيک فلسطين که مي تواند حقوق مسلم خود را بازيابد که "مشعل" حماس روشن شود. در فرانسه طاعون سياه از دل اعتراضات حومه های سرخ سر برآرد! بديل مبارک درمصر اخوان المسلمين! و بديل احمدی نژاد، رفسنجاني ! و شايد موتلفه! و شايد سردار ديگری! به هر سوی که روی آوری بايد فقط جهل و خشونت و جنگ باشد. هر چه بام جنگ اينسوی بيشتر، نفرت و بنيادگرايي آنسوی برفش بيشتراست. در اين ميان هر چه آزادی بيان محدودتر باشد، سکوت بيشتر است و ميدان فراخ تر برای پيشبرد موازنه منفي و" انتخاب" ميان بدترين ها و تکرار نکبت و تباهي.

در وسط کاريکاتور سيزدهم با خط سياه بر همان متن سياه بايد نوشت. بازار در همه جا بازار است ! نوع مدرني ! از اسلام هم به "بازار" آمده است. " اسلام ِ بازار"* اسلام تکنوکرات ها و به اصطلاح "مسلمان بورژواها" است که در جهاني سازی نئوليبرال بدنبال مشتری هستند. اين اسلام از ريشه و اساس با آنچه که "اعتقات مذهبي مردم" است، تفاوت دارد. "عروسک زينب و زينا" و "مکه کولا" توليد مي کند ! پلاژ و کازينو در خاک اسلام مي سازد. بدون اعتراض و فرياد يا محمدا! وقتي که خيل گرسنگان در جهان پيراموني مسلمان اند چرا کيسه برای آنچه که "کوکا کولا" و "باربي" به جای مي گذارند، ندوخت؟ چرا "بيش ازيک ميليارد" مشتری را با "کالاهای مصرفي غرب" تنها گذاشت؟ متوليان "مذاهب توحيدی" در جنگ "تروريسم عليه تروريسم"، بازار خود را هم دارند. بازار چه مي خواهد جز مشتری و مشتری بيشتر. اگر تبليغات همان القا نياز خريد به مشتری باشد، وسيله و شکل آن چه فرق مي کند؟ از هر سو که کشته شود به نفع اين اسلام است ! در نهايت هر چه به جيب اين مي رود آن يکي در آن سهيم است. سازنده مکه کولا با قول کمک به کودکان فلسطين با کمک چند شرکت که زير مجموعه های شرکت های فروشنده اسلحه به " دشمن صيهونيستي" هستند، مکه کولا را به خورد امت مسلمان در جهان مي دهد. برادر زن بن علي در تونس و محمد شش در مراکش و "خيريه های در ليست تروريسم" هم در اين جهاد شرکت مي کنند! حال در شعله ور شدن هر حادثه اضافه شدن تعداد مشتريان به "بازار" را پيدا کنيد! کشيش های حامي دستگاه بوش با ملا های دول مسلمان در سازمان ملل بر سر "مذهبي کردن همه ی شئونات جامعه" و بازراندن جهان به عصر حجر، در رابطه با نقش زنان در جامعه، سقط جنين، آموزش مذهبي اجباری و البته محدود کردن آزادی بيان.... برنامه مشترک مي دهند ! همين باند در جنگ و جهاد صليبي "همه با هم" خواهان محدود کردن "آزادی بيان" در اعلاميه حقوق بشر هستند. و برای آن طرح مشترک به سازمان ملل مي دهند. که مرز آزادی بيان را احترام به اعتقادات مذهبي تعيين کند! "گفتگوی تمدن ها" دست کم در اين بخش به پيش مي رود !

اصطلاح "تلفات جانبي" اولين بار در جريان چنگ اول عراق از سوی پنتاگون کشف شد. تا بگويند جنگ ما قرباني ندارد يا قرباني مستقيم ندارد! "ماجرای" کاريکاتورها هم قربانيان جانبي خود را دارد : روشنفکران. تصوير آخر کاريکاتور سيزدهم از دانمارک تا ايران تصويرآنهاست. با رنگ خاکستری نااميدی !
جمعي از "فعالان فرهنگي، دانشگاهي و سياسي ايران" بيانيه ای در" اعتراض به تبليغات اهانت آميز عليه پيامبر مكرم اسلام (ص)" امضا مي کنند. در اين بيانيه "روشنفکران" ديني ايران نوشته اند.

" به نظر ما، امضاكنندگان اين بيانيه، عملكرد نشريات اروپايی در اين گونه موارد هيچ نسبتی با آزادی بيان و عقيده ندارد، بلكه توهين و افترايی است كه ريشه در تحولات جديد در جهان اسلام دارد. در سالهای اخير و با گسترش اسلام خواهی نگرانی‌هايی ازسوی كشورهای غربی نسبت به آموزه‌های اسلام مشاهده می‌شود. پيروزی حماس در فلسطين، مسلمانان شيعه در عراق و اسلام‌گرايان در افعانستان وتوسعه سازمان های اسلامی در اروپا و آمريكا ، بسياری از غربی‌ها را نگران كرده است و چاپ اين كاريكارتورها به نظر می‌رسد ناشی ازعصبانيت آنها در مقابل توسعه اسلام خواهی در تمام دنيا است."

بخشي از امضا کنندگان بيانيه خود برای آزادی بيان به زندان رفته اند و يا همين امروز در دادگاه های شرع اسلامي در حال محاکمه هستند، و تاسف همين است ! قربانيان جانبي ! يک کلام از حق آزادی بيان، از دستگيری و سرکوب و سانسور روزنامه نگاران و تهديد به قتل و بمب گذاری ها در اردن، مراکش و تونس، هند، الجزاير، دانمارک، فرانسه، سخني به ميان نياورده اند. و نمي گويند به چه علت چهره ی " پيامبر مكرم اسلام " چنين در ذهن ها متصور مي شود ! زرقوی و مجاهدين اش به نام چه خنجر بر گلوی گروگان ها مي گذارند و تصوير آن را پخش مي کنند ! سر چشمه ی خشنونت کجاست ! اين چگونه روشنفکری است که خشنونت و بمب گذاری و تهديد به قتل و جنايت را نمي خواهد محکوم کند، و فقط آنسوی رويداد و توهين به "مقدسات خود" برايش اهميت دارد. در اين بيانيه مشخص مي شود که تعهد "روشنفکر" ديني همان تکليف ديني است ! مضحک تر آنکه رئيس به اصطلاح "انجمن دفاع از آزادی مطبوعات" در ايران، ملايي که تلاشش برای آشتي دادن اسلام و حقوق بشر با شکست اصلاحات نافرجام ماند، امروز برای محدود کردن آزادی بيان و حذف اصل ١٩ از اعلاميه جهاني حقوق بشر به منبر مي رود !
و بازهم مضحک تر همزباني "روشنفکران " ديني با هم کيشان حکومتي ست ! همزمان با بيانيه "فعالان فرهنگي، دانشگاهي و سياسي ايران"، "بیانیه‌ دانشجویان تجمع کننده در مقابل سفارت دانمارک" يعني همان پاسداران و بسيجياني که سفارت خانه ها را به آتش کشيدند، منتشر شد :

" اهانت ‌های شرم آور کشورهای غربی به ساحت مقدس حضرت رسول اکرم(ص) یک بار دیگر عمق کینه و مقاصد ضد اسلامی غرب را به نمایش گذاشت. این جنایت عظما در حالی صورت می‌گیرد که غرب مستاصل از جنبش رو به اوج بیداری اسلامی و پیروزی ‌های پی در پی اسلام در ایران، عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین، مصر و دیگر کشورهای اسلامی ، به حربه تمسخر و توهین متوسل شده ‌است
"

قربانيان جانبي به "روشنفکران" ديني محدود نمي شود. سکوت سنگين بخش
عمده ای از روشنفکران لائيک در واقعه ای چنين پر اهميت، به ويژه در شرايط امروز ايران که امر آزادی بيان به شاه کليدی برای آزادی تبديل شده است دست کم سوال برانگيز است.


* اسلام ِ بازار نام کتابي ست از پاتريک هاني که به تازگي در فرانسه منتشر شده است.

• **کارولين فورست نویسنده و فعال زن فرانسوی

#socialtags